درباره وبلاگ


سلام دوستای گلم من محدثه هستم ممنونم که به وبلاگم سر زدید.
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 88
بازدید کل : 36604
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


src="http://LoxBlog.Com/fs/fallw.js">

<-PollName->

<-PollItems->

t>
عاشقانه
دوسش دارم




ببخشیدچندوقتی نبودم.دوباره حتما میام و وبمو راه میندازم



شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : محدثه



جمعه 5 آبان 1391برچسب:L O V E, :: 13:59 ::  نويسنده : محدثه

دوست دارم

بک گراند و عکس
های عاشقانه  - www.iranfars.ir گروه ایران فارس



جمعه 5 آبان 1391برچسب:ع ش ق, :: 12:25 ::  نويسنده : محدثه

 

 

"خـــــــــدایا حواســـــت هســــــــت؟
صدای هـــق هق گریه هام
از هـــــمون گلویی میاد که
تو از رگـــــش به من نـــــزدیک تری



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:24 ::  نويسنده : محدثه

 

 

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ،

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:23 ::  نويسنده : محدثه

 

 

تو را دوست دارم 

 

نمي توانم عهد كنم كه تغيير نخواهم كرد ...

نمي توانم عهد كنم كه خلقيات متفاوت نخواهم داشت...

نمي توانم عهد كنم كه گاهي احساسات تو را جريحه دار نخواهم كرد ...

نمي توانم عهد كنم كه آشفته نخواهم شد ...

نمي توانم عهد كنم كه همواره قوي خواهم بود...

نمي توانم عهد كنم كه قصوري نخواهم كرد...

اما...          اما...

مي توانم عهد كنم كه  افكار و احساساتم را با تو سهيم خواهم شد ...

مي توانم عهد كنم كه  تو را آزاد خواهم گذاشت تا خودت باشي...

مي توانم عهد كنم كه هر كاري بكني دركت خواهم كرد...

مي توانم عهد كنم كه با تو كاملاً  صادق خواهم بود...

مي توانم عهد كنم كه با تو خواهم گريست و خواهم خنديد ...

مي توانم با تو عهد كنم  كه كمكت خواهم كرد تا به هدفهايت برسي...

اما...                اما....

بيش از همه مي توانم عهد كنم كه دوستت  خواهم داشت و به خاطرت هر مشكلي را تحمل

 

مي كنم  پس  تو هم اينگونه باش ...



چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 15:10 ::  نويسنده : محدثه

 

 

گفتمش : دل میخری؟  

گفتا چند؟

گفتمش دل مال تو تنها بخند!

خنده کرد و دل ز دستانم ربود

تا به خود  باز آمدم او رفته بود

دل ز دستانش بر زمین افتاده بود

جای پایش روی دل جا مانده بود !!!



پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, :: 21:27 ::  نويسنده : محدثه

 

تنهایی یعنی هر روز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری رو ببینی...

تنهایی یعنی اینکه شبا گوشیت رو رو سایلنت نذاری



تنهایی یعنی شبا با هندزفری تو جات آهنگ گوش کنی تا گوشات و بالشتت خیس بشه....



تنهایی یعنی تو این هوای دو نفره دلت بخواد با یکی بری قدم بزنی اما هر چی فکر می کنی کسی رو پیدا نکنی...


تنهایی یعنی شارژ گوشیت تو 24 ساعت یه خطش هم کم نشه...



تنهایی یعنی اینکه صمیمی ترین دوستت وقتی عاشق شد دیگه جواب اس ام استم نده...

تنهایی یعنی وقتی با دوستات توو یه جمعی هستی و اونا میخندن تو تو فکر فرو بری و به اونی که پیشت نیست فکر کنی!!!!



تنهایی یعنی : من ، تو ; ما
یادت هست ؟
تمام شد …
حالا : تو ، او ; شما
من هم به سلامت
. . .



تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی،تنهایی یعنی این،یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی!



تنهایی یعنی لحظه ای که حتی خدا هم فراموش میشه!!!...........لحظه ای که فکر میکنیم اون داره میخنده و ما گریه ... و خدا هم فقط نگاه میکنه ...
چقدر سخت هست تنهایی ای که خدا توش نیست !!!



تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت میگذارم و هیچ کدامش را نمیفهمی...!!



تنهایی یعنی یه آدم با یه عالمه سوال بی جواب. یعنی یه دنیا حرف. یعنی چشم انتظاری. یعنی گریه کنی و تو آینه بگی چرا؟؟؟؟؟!!!!



جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 14:11 ::  نويسنده : محدثه

 

 

امشـب بغـض تـنهـایی مـن دوبـاره می شکـند ...

چـشمـانـم بس که بـاریده دیگـر حتی تحمـل نـور مهتـاب را نـدارد ...

آخ که چقدر تنهـایـم ...

دل بـیچــاره ام بـس که سنگ صبـورم بـوده خـرد شده...

و انگـشتـانـم بـس که بـرایت نـوشته خستـه شده است ...

رو به روی آینه نشستـه ام آیا این منـم ؟!؟

شکـستـه ... پـیـر ... تـنهــــا ...

تـــو با مـن چـه کـردی ؟!؟

شـایـد ایـن آخـرین زمزمه های دلتنـگی ام بـاشـد و دیگـر هیـچ نخـواهـم گفـت



سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 14:36 ::  نويسنده : محدثه

 

مـــن خدا را دارمــــ ـ ـ

 

كولــــﮧ بـارم بـر دوش ســفرى مے بـايـد،

 

ســفـرے تــاتـــ ــﮧ تـنهـــاۓ محـــض، هـركــجا لـ

 

ـرزيدى،از سـ ـفر ترســيدے

 

فقط آهــســــــته بـگو:

 

مــ ــــــن خــــــ ـ ـدا را دارمــــ ــــــ...

 



جمعه 27 آبان 1390برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : محدثه

 

حاصل سبز ترین باور من

 

برگ سبزی است

 

که از لای ورقهای دلم می ریزد

 

مانده ام سخت غریب!

 

دیگر از سبز ترین حادثه ها

 

می ترسم . . .

 



جمعه 27 آبان 1390برچسب:, :: 18:29 ::  نويسنده : محدثه
جمعه 27 آبان 1390برچسب:, :: 16:51 ::  نويسنده : محدثه

عکس های عاشقانه جدید بدون آرم



جمعه 27 آبان 1390برچسب:, :: 14:21 ::  نويسنده : محدثه

 

من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست


         



چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 21:12 ::  نويسنده : محدثه

عشق چه میکند!!!!

 

به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که

میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم ، تا
اینکه یک روز اون اتفاق افتاد …

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب
...داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم
تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی ای...ن بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش
را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت
نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت
کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام
عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت
نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت
بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز
باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…

 

 




چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 20:53 ::  نويسنده : محدثه

 

امروز یه حسی بهم میگفت به گوشیت بزنگم .نمیدونم یهو چطور یاد شماره موبایلت افتادم.
میدونی؟شوکه شدم.بعد دوسال گوشیت روشن شده بود.یعنی خودتی؟حدود 27 یا 28 بار زنگیدم اما هربار بعد یه بوق قطع میشد.
یه حس ترس آمیخته با شوق دیدنت اومده بود سراغم .
بعد چند روز نخوابیدن خوابم برد.خیلی خواب قشنگی بود اما وقتی بیدار شدم فقط یادم بود که خواب خوبی بود دیگه یادم نبود چی شده.
باز یاد موبایت افتادم.تند و تند گوشیتو گرفتم بعد چند بوق یهو جواب داد.صداش کاملا عین صدای تو بود.قلبم تند تند میزد.
داد زدم:عمو خودتی؟عمو قربونت برم فدات شم همه کسم خودتی؟ من هانی ام.عمو حرف بزن چرا صداتو ازم دریغ میکنی؟حرف بزن بشنوم صداتو که خیلی دلتنگشم.
_نه هانی من حسینم.بعدش زد زیر گریه.حرفش عین یه چماق گنده خود تو سرم:من حسینم حسین حسین. پس عموی من چی؟اون کجاست؟واااااااااااای عمو اگه قرار بود حسین جواب بده گوشیتو چرا این حسو تو وجودم انداختی که گوشیتو بگیرم؟
انگار خیلی دوس داری چشامو کور کنم هی گریه کنم.عمو دلتنگتم دیگه وقتشه برگردی.دیگه طاقت دوریتو ندارم.ندارم به قرآن

 



چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 20:37 ::  نويسنده : محدثه

 

 

for you



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 23:18 ::  نويسنده : محدثه

تصاویر زیباسازی وبلاگ



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 23:7 ::  نويسنده : محدثه

 

امروز...

با جیب خالی...

به جان خریدم...

تمام دلتنگی های جاخوش کرده در...

احساس نامتعارفم نسبت به تو...

...ولبریز شدم از عشق



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 23:6 ::  نويسنده : محدثه

 

 

 


آن روز که باران را بهانه کردم تا زیر چتر من تا ته کوچه بیایی
دلم می‌خواست هیچ وقت به ته کوچه نمی رسیدیم...
به ته کوچه رسیدیم،کوچه ای که با هم آمده بودیم...
اما تو برگشتی آن کوچه را،
بی من ...
... ... ... حال،من مانده بودم و کوچه و چشمانی منتظر
نه،نه.
یادم رفت بگویم
 



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 23:4 ::  نويسنده : محدثه

 


اگه سلطنت بلد نباشم سلطنت نمیکنم

اگه زندگی بلد نباشم زندگی نمیکنم

اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم بخاطر تو یاد میگیرم



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 23:0 ::  نويسنده : محدثه

دوست داشتن



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:عشق من, :: 22:44 ::  نويسنده : محدثه

love



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 22:42 ::  نويسنده : محدثه

 

با شمایم نشنیدید ؟ جوابم بدهید

تشنگی کشت مرا جرعه ی آبم بدهید

تشنه ام وای اگر آب به دستم نرسد

دست کم آب ندادید سرابم بدهید

سال ها هست که این شهر به خود مست ندید

عقل ارزانی تان باد شرابم بدهید

درد عشق است که جز مرگ ندارد مرحم

چوبه ی دار مهیاست طنابم بدهید

خواب تا مرگ،کسی گفت فقط یک نفس است

قسمتم مرگ نشد فرصت خوابم بدهید

گفته بودید که هر جرم عذابی دارد

عاشقی جرم بزرگی ست عذابم بدهید




سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 22:38 ::  نويسنده : محدثه

 

عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است

 

         عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است

                    عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است

                                عشق کنار کشیدن نیست بلکه  صبر  کردن است

 



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 18:35 ::  نويسنده : محدثه



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : محدثه

نمایش تصویر در وضیعت عادی



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : محدثه



سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 18:26 ::  نويسنده : محدثه

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد